Archive for ژوئن, 2014
احادیث معصومین
گویند حضرت آدم نشسته بود،شش نفر آمدند سه تا طرف راستش نشستند وسه تا طرف چپ، سه تا سفید وسه تاسیاه
به یکی از سفیدها گفت :تو کیستی؟گفت :عقل، پرسید جای تو کجاست،گفت:مغز
از دومی پرسید تو کیستی؟ گفت مِهر ،پرسید جایت کجاست ؟ گفت :دل
از سومی پرسید تو کیستی؟ گفت:حیا ،پرسید جایت کجاست؟ گفت چشم
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی از سیاهان سوال کرد تو که هستی؟ جواب داد تکبر،پرسید جایت کجاست ،گفت مغز.
پرسید با عقل یکجایید؟ گفت من که آمدم عقل میرود .
از دومی پرسید تو که هستی؟ جواب داد حسد، محلش را پرسید ،گفت دل ،پرسید با مهر یک مکان دارید؟ گفت من که بیایم ،مهر خواهد رفت.
از سومی پرسید کیستی؟ گفت طمع ،پرسید:جایت کجاست؟ گفت چشم ،پرسید با حیا یک جا هستید؟
گفت چون من داخل شوم، حیا خارج شود.
منبع:پندو اندرزهای چهارده معصوم-مهدی حایری تهرانی
حکایتهای بهلول (۱۰)
جنون
کسی بهلول را گفت:
تا چند می خواهی در جنون باشی ؟،
لحظه ای بخود آی و راه عقل در پیشگیر.
بهلول گفت: این روز ها بدنبال عقل رفتن
خیلی:” جنون” می خواهد…!!!!! “
نردبانی دو طرفه
بهلول را پرسیدند:
حیات آدمی را در مثال به چه ماند؟
بهلول گفت: به نردبانی دو طرفه ،کهاز یک طرف :
” سن بالا می رود ” و از
طرف دیگر :
” زندگی پایین می آید “.
اشتراک
بهلول را پرسیدند:
انسانها در روی زمین ، در کدامین
چیز مشترکند ؟
گفت: در روی زمین ، چنین چیزی نتوان
یافت ،اما در زیر زمین :
” خاک سرد و تیره ” ،گورستان:” مشترک ” همه افراد بشر است….!!!!
پیشینه ی مو سیقی تون –شعر محلی به لهجه ی فردو سی-سروده ی (نوا)
به نام خدا
بیا از مو سقی تون حاله گش کش از او ایو م قدیم یه کم نغوش کش
که در دمن کلات و کوه ششتو چه بو ده سر گذشتو از مه و تو
بشه کین سیاوش لحن با ر بد قدیم تر خ ازوم نس خبخ یا بد
درد تا ر یخ تو ن و هم کنا با د دو کعرز او روو خب د نه و یا د
که یکه کعرز تون یکه میممند که هر تک دشته برخود سیل و هم بند
بشه کوه قر و و ل با سیه کو هو تی رشته کوه تون و ششتو
که یا د از گیو واز قلعه ی فرودم به در کی از سر مردم خ دودم
پسر کاووس کی زو ج جریره که زنده س نومش و هج و خ نمیره
درد کیخسرو و یا د از فرو دش فر نگیس مدر و او م از و جو دش
فرود و جنگ طوس و یا د زیبد زند خون سیا و ش لحن باربد
که جنگ سخت پیران و سیاوش بجا بگذ شته با ربد نغمه ی خوش
بشن ایر نی و تو ر نی و پا ک همخ در ز ر خا ک و سینه پر چا ک
همو کیخسرو ک و ر کن قنا تش هو مون پیروم بشه خب اختلا تش
قدیم تر خ ا ز ای تا ر یخ ما نس که لحن ؛ کین سیاوش ؛ کم صفا نس
۱۵ که بعد از او نج تاریخش د خا کس که هر چن نغمه یش دلشاد و پا کس
بیا تا نغمه ی حید ر مه سر دم تو ره از پنجه ی تا ر ش خبر دم
بزه یه گو شه ی عشا ق با تا ر بخن با سو ز دل با نله ی زار
بزه با چنگ رودی نغمه ی سا ز که میر حا ج تو نی کرده خب نا ز
همو میر نوا ساز قلند ر به نعزش می زه او پنجگاه حیدر
سر عشق علیش در سر عجب داش نو یش بر علی سیزد ی رجب داش
نقره ی ضرب و تا ر و د یره زنگی چه خوش بو یکصدا و ر قلب سنگی
سه تا ر میرک و کا ظم او زه منزی پنجه و ر نخون و نعزه
بسا ط شد ی هر جک بلن بو رجن تا ر دل و سا ز هم سخن بو
نثر ی بوده استاد بیضی غزل طبع از سه گا هش کرده رضی
به شهرت او رسی با چنگ یا رش به رنگ تا رش و بسته نگا رش
او خ شگردش و او زیم داش ازو م یاد خ نشوده دنه عجاش
بیا ای لو طی دل پا ک مو من بزه و ر قلب زار چاک مو من
نغوش کش یاده از تا ر و کمنچه که ور می جس به لنگم پیر و بچه
که لو طی غلملی بینا دل زار عجب خب پنجه می زه و ر رج تا ر
بیا ای خوش نواز پنجه ی تا ر بزه چکه بخن عشاق دلدار
عجب دور سو ار و دو ر چکه در او ایو م برو بو باب و سکه
دو سزه خ از قدیم جا ی خودش داش که حا لم بشد همره ی شاب باش
۴۵ که استا حجی و هر دو برارش بشخ از او ز مه نم یا د گارش
سر قیچک دروم با فو تک و نی هو پی بر خلمه یا د هی هی
بخن یک دم فر قی از غم یا ر تو سر ده کله فر یا د از دل زار
به در کن از دلت رنج زمنه که عشق میشه هی د نیا م دو نه
بیا سر ده تو خ سنا و تمبک بزه و ر پشت غصه هی تو پکک
که ا ز جمع نو ا سو ز صفا دل بمنده یا د پا که خا که از گل
غمو خ از دل به در کن تا متنی تو شدی با (نوا) کن تا متنی
سروده ی علیر ضا عزیزی دبیر ادبیات شهر ستان فردوس
برای سرودن این شعر محلی از منا بع تاریخی معتبر فر هنگ شفاهی مردم فردوس و آثار
شاعران گذشته تون کمک گر فته شده است اما متا سفا نه بسیار از منابعی که منعکس کننده
هنر موسیقی و ابزار وادوات آن باشد یا مفقود شدهاند یا به سرقت رفته اندوبسیاری از آنها
در کتا بخانه های دیگر ملل به با یگانی سپرده شده اند که دست همت محققان و هنر مندان
می تواندپرده از اسرار آنها را باز کند. (موفق و موید با شید.)
پندها
بیشتر مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک “زندگی خوب”
حرکت میکنند که از کنار آن رد میشوند. !
سکوت، عبادتی است بی رنج، زینتی است که نیازمند پیرایه نیست.
منبع: وبلاگ نکته های ناب زندگی
سازمانهای بهشتی و جهنمی
فردی از پروردگار درخواست کرد تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد .
خداوند دعای او را مستجاب کرد . درعالم شهود او وارد اتاقی شد که جمعی از مردم در اطراف دیگ بزرگ غذا نشسته بودند .
همه گرسنه ، ناامید و در عذاب بودند . هر کدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید
، ولی دسته قاشق ها بلندتر از بازوی آنها بود به طوری که نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند . عذاب آنها وحشتناک بود !
آنگاه ندا آمد ؛ اکنون بهشت را نظاره کن .
او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد .
دیگ غذا ، جمعی از مردم ، همان قاشق های دسته بلند و … ولی در آنجا همه شاد و سیر بودند .
آن مرد گفت : نمی فهمم ! چرا مردم اینجا شادند . در حالی که در اتاق دیگر بدبختند با آنکه همه چیزشان یکسان است ؟
ندا آمد : در اینجا آنها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند .
هر کسی با قاشقش غذا در دهان دیگری می گذارد چون ایمان دارد که کسی هست که در دهانش غذایی بگذارد .
نکته مدیریتی حکایت :
با ترویج حس همکاری ، مشارکت و کار تیمی در سازمانتان ، آن را به یک سازمان بهشتی تبدیل کنید و از مزایای آن بهره مند شوید .
منبع : راهکار مدیریت
طرز نگرش
از کسانی که از من متنفرند ممنونم!!
آن ها مرا قوی تر می کنند!!
از کسانی که مرا دوست دارند ممنونم!!
آنان قلب مرا بزرگ تر می کنند!!
از کسانی که مرا ترک می کنند ممنونم!!
آنان به من می آموزند که: هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست!!
از کسانی که با من می مانند ممنونم!!
آنان به من معنای واقعی دوست را نشان می دهند!!
انسان باید دیدگاهش درست باشد….
منبع:وبلاگ نکته های ناب
اسلامیّه
شهر من اسلامیه، آباد با شد برقرار شهر زیبا، سبز و هم والا مدار
یادگار مردمی افتاده، بالا سر بلند مردمی نیکو سزشت وخادم و هم کامکار
شهرت نامش به اسلام وخدا ودین بود شهر نعمت های وافر، رزق دارد بی شمار
رو به تاریخش نگر! هم عمر قردوس قدیم ملّتش همدوش وهمیار وشفیق و سازگار
خاک دامنگیر او هجرت پذیر ، مهمان نواز سفره اش پر برکت ونعمت دهد پروردگار
از شهیدان سربلندی داردو رزم آوران موج خونش می زند از مردمی والا تبار
ملّتی بیدار وآگاه و همیشه جان به کف از برای دین و کشور، جان فدا و جان نثار
هم ولایت محور وهم متّحد در هر زمان ترسد اهریمن از این همبستگی، پا در فرار
هر طرف سر سبز وخرّم، باغ ها داردزیاد شهرتش از پسته وهم زعفران وهم انار
زیره و بادام وانجیر دارد با هلو سیب وزردآلو وانگورش ببینی هم به بار
شهر برکت، شهر نعمت، شهر شور شهر مردانی دلاور، سخت و هم پر اعتبار
هر طرف گسترده وخدمت رسانی بهر ما خادمانش دولتی، هم لشکری، آموزگار
دکتر وجمع مهندس، جمله اصناف جبیب کاسب وجمع کشاورزش بود خدمتگزار
همّت ومقصود و هم دارد بهشت آباد نام شهرکی نو ساز دارد هریکی از این دیار
صادرات عمده اش پسته انار وزعفران باغهایش پراکنده ببین ، اغلب بی حصار
مسجد جامع ، بنای اوّلین تاریخ آن گشته بر پا هم به دست بانیان حق گذار
نهر آب بلده جاری ببین در هر طرف گاه در باغ انار و زعفران، گه کشتزار
از جوانان غیورش هرچه گو یم هم کم است حافظان دین وفرهنگ وادب،هم با وقار
از زنان پر تلاش ومومنه، همدوش مرد عالم و آگاه باشند و در میدان کار
گر چه اسلامیّه باشد سر بلند و سر فراز لیک دارد هم ز دولت خواسته، هم انتظار
تا عنا یت بیشتر باشد زاستان وو کیل تا بماند همچنان سر زنده و هم پا یدار
خادمانش شاد وپر نیرو بحال یک یکِ این ملّتش ، سازنده، هم امیّدوار
هم دعای مردمش برخیّرین نیکمرد اَجر از ایزد، به هر که باشد او خد متگزار
شعر من ناچیز و اندک زآنچه هست باز خوانی با(نوا) تاریخی از نقش و نگار
توضیح عنوان -باغشهر اسلامیه ،بخش مرکزی فردوس است که در۶ کیلومتری فردوس واقع و مهمترین منطقه ییلاقی آن میباشد.
سروده ی علیرضا عزیزی(نوا) دبیربازنشسته ادبیّات ،شهرستان فردوس
دانستنیها
معروف است که پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج میبرند، داشتن یک دستبند مسی را توصیه میکنند و دلیل این امر را هم کمبود یونهای مسی در خون ذکر میکنند که با تماس دستبندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته میشود.
از سوی دیگر محققین، یکی از علتهای بروز بیماری آلزیمر را رسوب یونهای آلومینیوم در مغز عنوان میکنند.
تا چند دهه پیش، مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصاً خورشت و آش از قابلمههای مسی استفاده میکردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار میگرفت …
هیچکس نمیدانست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیرد، فقط میدانستند برای پخت غذا خیلی لازم میباشد.
داستان از این قراره که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به ۶ میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن.
کمبود یون مس باعث میشه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و مدام دهندره کنید. در ضمن هیچ کارخانه داروئی نمیتونه از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کنه … و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما میدهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی نداره.
ولی تا این جا بدونید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی، از یون آزاد شده این ظرف استفاده میکند و در بدن شما فوقالعاده احساس نشاط و انرژی ایجاد میکنه دیگه از اون دهندرگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی میشود.
ولی یک دفعه توی دهه ۵٠ از این نون خشکیها اومدند و داد میزدند (قابلمه مسی ……. کفگیر آهنی خریداریم …) و با یک قیمت مناسب این قابلمهها را خریدند و به جاش قابلمه آلمینیومی میدادند که بهش میگفتند روحی. هیچکس توی اون دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قراره بره؟ بعدش هم که الان ظرفهای استیل و تفلون و این مزخرفات اومده که مدعی هستند غذا توش زود میپزه و به کف ظرف نمیچسبه. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یونهای مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و … میتونند در جا، یک کودک ۶ ماهه را ظرف یک سال به بیماریهای کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی ۵ سال به بیماریهای کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.
من به همه دوستان پیشنهاد میکنم حتماً برای پخت غذا (مخصوصاً غذاهای آبکی) از قابلمه مسی و کفگیر آهنی استفاده کنند. حداقل برای یک بار هم شده تا ظرف سه روز اثر آن را روی بدن خودتون ببینید.
حالا جالبه توی شمال ایران موقع پخت خورشت (مخصوصاً فسنجون) یک تیکه آهن یا نعل اسب میاندازند وسط خورشت تا حسابی رنگ بگیره … این کار باعث آزاد شدن یونهای آهن و سلامتی بدن میشود. اگر دقت کنید مردم مازندران و گیلان تقریباً در حد صفر دچار بیماریهای خونی و سرطان خون میشوند.
آیا میدانید که …
حروف انگلیسی A,B,C,D در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد ۱ تا ۹۹ دیده نمی شود؟
حرف D برای اولین بار در عدد ۱۰۰ بکار می رود (Hundred) حروف A,B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد ۱ تا ۹۹۹ دیده نمی شود.
حرف A برای اولین بار در املای عدد ۱۰۰۰ دیده می شود (Thousand) حروف B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد ۱ تا ۹۹۹۹۹۹۹۹۹ دیده نمی شود.
حرف B برای اولین بار در املای عدد بیلیون بکار می رود. (billion) و حرف C هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.
منبع : وبلاگ پرشین بلاگ
نکته های مدیریتی – حکایت
■ شخصی در کلاس ریاضی خوابش برد.
زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود را یادداشت کرد
و با این باور که استاد آن را به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد.
هیچ یک از آنها را نتوانست حل کند.آما طی هفته دست از کوشش بر نداشت.
سر انجام یکی از آنها را حل و به کلاس آورد.
استاد به کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.
■ در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن ۵ کیلو گرم به رکورد قبلی ورزشکاری،
از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد.
پس از او خواستند وزنه ای که ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او به راحتی وزنه را بلند کرد.
این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر میرسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود.
چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند.
او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر بود
و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان ۵ کیلوگرم شده بود.
او در حالی و با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن میدانست.
نکته مدیریتی:
هر فردی خود را ارزیابی میکند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمیتوانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید ” هستید”. اما بیش از از آنچه باور دارید ،”میتوانید” باشید.
منبع: وبلاگ بانک انصار
۱۵ نکته در رفتار مدیریتی
۱- با قدردانی به موقع از کارمندان، انرژی کاری آنان را افزایش دهید و حُسن خلاقیت را در آنان تقویت کنید.
۲- موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه کنید و همیشه متبسم باشید. ۳- هرگز برای پیشبرد اهداف کاری خود، دیگران را با وعده های بی اساس فریب ندهید. ۴- سعی کنید اسامی کارمندان را به خاطر بسپارید و در حین صحبت کردن با آنان، نامشان را به زبان بیاورید. ۵- همواره به خاطر داشته باشید به کار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتدار شما نمی کاهد. ۶- اشتباهات زیردستان را بیش از حد لازم به آنها گوشزد نکنید. ۷- امین و رازدار افراد باشید. ۸- روی اشتباهات خود پافشاری نکنید و بی تعصب خطاهای خود را بپذیرید. ۹- با عبارات کنایه آمیز و نیش دار به دیگران درس عبرت ندهید. ۱۰- با آرامش و خونسردی به حرف های دیگران گوش کنید و برای صرفه جویی در زمان مرتباً حرف آنان را قطع نکنید. ۱۱- روش محاسبات مالی را تا حدی یاد بگیرید تا قادر به تجزیه و تحلیل گزارشات مالی سازمان باشید. ۱۲- در جلسات دائماً به ساعت خود نگاه نکنید. ۱۳- به نحوه پوشش و ظاهر خود توجه کنید. ۱۴- تا صحت و سقم مسئله ای روشن نشده، کسی را مؤاخذه نکنید. ۱۵- معاشرین چاپلوس خود را جدی نگیرید.
منبع- سایت راهکار مدیریت |
داستان آموزنده (پند کشیش)
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده
هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست
می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
“هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”
منبع: تکیه گاه ۲
پندها و اندرزها
دزدى به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت ، اما چیزى نیافت که قابل دزدى باشد .
خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت :اى جوان !سطل را بردار و از چاه ، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزى از راه رسید، به تو بدهم ؛ مباد که تو از این خانه با دستان خالى بیرون روى !
دزد جوان ، آبى از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
روز شد . کسى در خانه احمد را زد . داخل آمد و ۱۵۰ دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه ، به جناب شیخ است .
احمد رو به دزد کرد و گفت : دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبى است که در آن نماز خواندى .
حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت : تاکنون به راه خطا مى رفتم .
یک شب را براى خدا گذراندم و نماز خواندم ، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بى نیاز ساخت .
مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم . کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت .